سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های انتظار



ای دختر رسول خدا؛
ای بهانه هستی عالم؛ ای بزرگ ترین اسوه صبر

اینک آن گونه جان سوز و جان گداز می روی که
چشم های صبورترین و مظلوم ترین بنده خدا
علی مرتضی علیه السلام ، نیز لحظه ای نباریدن را تاب نمی آورد.

آینه مهربانی و رحمت بودی و اینک با دریایی از
درد و اندوه می روی. برای صبوری و تحمل آمده بودی
و اینک با کوهی از بارِ سختی و مصیبت باز می گردی.

آمده بودی برای صبوری، برای بردباری و ایستادگی؛
برای آن که در کودکی مادرِ پدر باشی

و در جوانی یاورهمسر و اینک همسرِ داغ دارِ توست که
به تنهایی بار آن همه مصیبت را با درد فراق تو یک جا به دوش می کشد

با غسل دادن تو، همه دردها و رنجها را دوره می کند
اشک می ریزد، امّا تاب می آورد.

همه صبوری تو و همه بردباری این لحظه های پر درد
همسرت علی علیه السلام برای آن بود که گوهر اسلام تابنده بماند

و اینک ما دوستداران و عاشقان تو امانت دارانِ آن گوهریم
و در حفظ این امانت از تو یاری می خواهیم.

یاری مان کن که سخت محتاجیم.

امضاء


ارسال شده در توسط محب مهدی



شعر نفیسه سادات موسوی، شاعر جوان کشورمان در پی شهادت
سردار رشید اسلام «حاج قاسم سلیمانی»


دستشان باز شد آلوده به خون، جانی‌ها
بی‌دوام است ولی خنده شیطانی‌ها

کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا
کم نبودند در این خاک سلیمانی‌ها

جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت
کی جهان دیده از این گونه فراوانی‌ها؟

آرزو داشت به یاران شهیدش برسد
رفت پیوست به حاج احمد و طهرانی‌ها

شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ
کم مباد از سرشان سایه نادانی‌ها

برسانید به آنها که پشیمان نشوند
ثمری نیست در این دست پشیمانی‌ها

غیرت است این که همه پیر و جوان می‌بندند
گره بر چکمه و سربند به پیشانی‌ها

انتقامش به خدا از حججی سخت‌تر است
وای از مشت گره‌کرده ایرانی‌ها!

راهی قدس شده لشکر آزادی قدس
این خبر را برسانید به سفیانی‌ها


ارسال شده در توسط محب مهدی

درماندگی، یعنی که فهمیدم
وقتی کنارم روسری داری
یک تار مو از گیسوانت را
در رخت خواب دیگری داری .


به یاد همه پدران  آسمانی


.کمی آن طرف تر

میان بغض من و شاپرکها

 بابا نفس داشت..


هرچند سنگ صبوری جز

قاب عکس کنار طاقچه دلتنگی ندارم

اما مدت هاست

از هرچه بی تو بر من روا داشت روزگار ،

بیزارم


تقدیر به خودخواهی خود

تو را از من گرفت


هنوز نفس میکشد زمین

هنوز خاک سرد نیست

هنوز یاد لحظه های بودنت

آرامم میکند


وگرنه به کدامین صبر میشود

بی تو زندگی  کرد  پدر جان ؟؟؟

 


ارسال شده در توسط محب مهدی








باز هم فصل عزای تو شده یا مظلوم
دیده خونبار برای تو شده یا مظلوم

هر چه خوبی شده خلق ای ز همه خوبترین
همه اش وقف عزای تو شده یا مظلوم

آفرید آنچه خدا بهر تجلی تو بود
عشق حق خرج به پای تو شده یا مظلوم

کربلا صاحب یک وسعت نا محدود است
همه جا صحن و سرای تو شده یا مظلوم

انبیا گریه کن بزم عزایت هستند
که خدا نوحه سرای تو شده یا مظلوم

ارمنی، گبر، یهودی، ز تو حاجت گیرند
همه مشمول عطای تو شده یا مظلوم

کیستی که همه گلها ز غمت پژمردند
بلبلان نوحه سرای تو شده یا مظلوم

کیستی که دل عشاق به نامت لرزد
اشکشان رمز بقای تو شده یا مظلوم

ناله ها سر زد و فرزند شهیدی می گفت:
پدرم آه، فدای تو شده یا مظلوم

تو حسینی و ظهور پسرت نزدیک است
فرج او به دعای تو شده یا مظلوم


اشعار ویژه ماه محرم ، تاسوعا و عاشورای حسینی در سایت آیه های انتظار






ارسال شده در توسط محب مهدی






جاده ‏های بیابانی،
حرمتِ پاهای زخمی را نگاه نداشته‏ اند.

تازیانه‏ها پیکرِ سه‏ ساله را خوب می‏شناسند
و خورشیدی که آتش می‏گرید
و عطش را در حنجره ‏ها سنگین‏ تر می‏کند.



و اینک، شبِ شام، سنگین بر شهر لمیده است؛
چنان که سقفِ ویرانه را توانِ تحمّل نیست.

لهیبِ ماتمی که از خرابه می‏ترواند،
قصرِ ابلیسِ علیه‏السلام را به آتش کشیده است.

بادها زوزه می‏کشند و ابرها، سیاه اشک می‏ریزند.
امّا میان این همه غوغا، ضجّه‏ای کودکانه،
ستون‏های متزلزل شام را به لرزه نشانده است.

کسی پیش‏تر اگر رفت، خواهد شنید و خواهد دید،
دخترکی سیاه‏پوش که هر لحظه،
نامِ پدر بردنش، عطوفت را در دلِ
حتّی سنگ‏ها، به آتشفشانی بدل می‏کند.



پیش‏تر باید رفت؛ باید دید.
اینک این فرزندِ سه ساله حسین علیه‏السلام است
که چنین خسته و عطشناک، زانو به آغوش کشیده است.

باید شنید این دخترِ تازه زادِ حسین علیه‏السلام است
که هنوز کامی به شیرینی از دنیا نگرفته،
به ماتمی سوزاننده، جراحتِ فراغِ پدر را
در حنجره مزمزه می‏کند.


ویژه نامه شام غریبان در سایت آیه های انتظار



ارسال شده در توسط محب مهدی




همین ‌که روز بر آن دشت، طرحی از شب ریخت
هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت

نظاره کرد چو «شمس الشّموس» بی‌سر را
به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت

جهان برای همیشه سیاه شد چون شب
ز چشم‌های ترش هرچه داشت کوکب ریخت

چه بود نیّت ناآشکار ساقی غم؟
که جام زینب غم‌دیده را لبالب ریخت

کشاند کرب و بلا را به شام و بام فلک
هزار فصل طراوت به باغ مذهب ریخت

زبانه‌های کلامش به جان دم‌سردان
شراره‌ها شد و آتش‌نشانی از تب ریخت

اگر همیشه ببارند ابرهای جهان
نمی‌رسند به آن اشک‌ها که زینب ریخت

سعید بیابانکی

 

ویژه نامه شام غریبان در سایت آیه های انتظار




ارسال شده در توسط محب مهدی



سه ساله دخترت افتاده از نفس، بابا!
دگر مرا ببر از کنج این قفس، بابا!

به جز تو کآمده‌ای، امشبی به دیدارم
نزد سری به یتیم تو، هیچ ‌کس، بابا!

از آن دمی که سرت را به نیزه‌ها دیدم
به لب مرا بُوَد این یک کلام و بس: «بابا»

به پیشواز تو گر نامدم، مکن عیبم
که زخم دیده دو پایم ز خار و خس، بابا!

از آن‌ چه دید یتیمت ز کربلا تا شام
تمام راه چو من ناله زد جرس، بابا!

مرا ببر که فتادم ز پا در این ویران
دگر نمانده مرا راه پیش و پس، بابا!


سعید محمّد‌سعید عطّار‌نژاد




ویژه نامه شام غریبان در سایت آیه های انتظار



ارسال شده در توسط محب مهدی




شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین
عالم هستی شده سر در گریبان حسین

آفرینش از صدای واحسینا پر شده
گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین

ماه! خاکسترنشین شو، آسمان، با من بسوز
کز تنورآید به گوشم صوت قرآن حسین

شعله آتش بر آید از دل آب فرات
خونْجگر دریاست، بر لب‌های عطشان حسین

مهر، از دریای خون بگذشته و کرده غروب
ماه، تابد از فلک بر جسم عریان حسین

نیزه‌ها شمشیرها کردند جسمش چاک‌چاک
اسب‌ها دیگر چه می‌خواهند از جان حسین

نیست آثاری دگر از بوس? خون خدا
جای سیلی مانده بر رخسار طفلان حسین

همسر خولی نگه کن بر روی خاک تنور
اشک غربت می‌چکد از چشم‌گریان حسین

باغبان وحی، کو؟ تا بنگرد یک نیمْروز
گشته پرپر، این‌همه گل از گلستان حسین

آتش از روز ولادت در درونش ریختند
«میثم» دلسوخته شد مرثیه‌خوان حسین

غلامرضا سازگار






ارسال شده در توسط محب مهدی




دختر دردی‌کش جام الست
بود از شوق لقای دوست، مست

در طبق، هستیّ آن دردانه بود
رأس بابا، شمع و او، پروانه بود

چون صدف، لعل لبش را باز کرد
با پدر این‌سان سخن آغاز کرد:

ای پدر! شادم که در بر آمدی
چون نبودت پا تو با سر آمدی

غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم
از سبوی دیده، آبت می‌دهم

گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر!
از وفای عمّه ممنونم، پدر!

این بگفت و سر به آغوشش گرفت
بوسه از لعل لب نوشش گرفت

لب به لب‌هایش نهاد و برنداشت
مرگ او را هیچ کس باور نداشت

ویژه نامه شام غریبان در سایت آیه های انتظار





ارسال شده در توسط محب مهدی



حیرت ناک بر سینه شن‌ها رو به ناکجا آباد نهادند..

و ده‌ها اسب مستانه هم‌رزم می‌جستند..

اسبانی که به غنیمت، غارت و چپاول عادت کرده‌اند..

عادت کرده‌اند گل‌های بنفشه را له نمایند..

و شکم‌های کودکان را بدرند ...

دل زمین زیر سم‌ْکوبه‌های اسبان

بر سینه شرحه شرحه حسین، می‌لرزید..


از آن پیکر سیمین،

عطر بوسه‌های محمد و زهرا به هوا بر خواست..

با فضا در‌آمیخت

و با دانه‌های شن صحرا..

و تاریخ....

آتش، مستانه خیمه را در کام می‌کشد..

فریادهای کودکان تا فراسوی دنیا می‌رود..

و گرگ‌های قساوتمند زوزه سر می‌دهند..

و شبی‌سیاهناک و تاریک است..

باد شن‌ها را می‌پراکند..

کفنی نازک از غبار، بر‌اندامان عریان..

و قبایل در نشئه غارت و چپاولند..

فرات به فرار می‌اندیشد..

و سر حسین بر بلندای نیزه‌ای می‌درخشد..

به آخر دنیا می‌نگرد ...

به کاروان‌هایی که از رحم روزگاران می‌آیند ..




صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا ، مابقیت و بقی الیل و النهار

 

ویژه نامه عاشورای حسینی در سایت آیه های انتظار

 




ارسال شده در توسط محب مهدی
   1   2      >